۱۳۹۰ دی ۱۶, جمعه

در دمای یخچال نگهداری شود

من آدم زیادی هستم.در همه چیز.مقدار زیادی دارم.موکدا در همه چیز.زیاد عصبانی می شوم.زیاد داد می زنم.زیاد حرف می زنم.زیاد می خندانم و صد تا یک غاز می گویم.زیاد سکوت می کنم.زیاد می خورم.کم می خوابم.زیاد گریه نمی کنم.زیاد وابسته می شوم.زیاد آزرده می شوم.زیاد محبت می کنم.مادرم می گوید به غذاهای مانده ادویه زیاد می زنند که کسی متوجه فساد و تغییر طعمش و کیفیت پایینش نشود.همیشه می گوید از غذاهای پر سس و ادویه بپرهیز چون معلوم نیست چه می خواسته با این تاکید زیاد پنهان شود.این روزها من در معاشرت اجتماعی دو کار زیاد می کنم.در ارتباط با خانواده پرخاش و عصبیت بیش از حد در ارتباط با دوستان سبک مغزی و بذله گویی.از پیدا شدن حتی گوشه ای از جنس فاسدم از زیر لایه لایه ی این ادویه ها و سس ها هول می کنم.شدت این کوباندن خودم به درو دیواره ی کارها کوفته ام کرده.استخوان هام از این تلاس زیادی درد می کند.همین روزها از لایه های زیرین تجزیه می شوم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر