۱۳۸۹ فروردین ۱۳, جمعه

هورمون نگاری

/یک روزهای نحس ترینند.بس که ورم آلود و دل تنگ و سردند /زبانم را می کشم روی لبانم.نمک تخمه جا به جا مانده رویش.می مکم.شور می شوم /پشت گردنم است.پس مخچه.لانه ی درد /آرزوی آمدن ایران بی تصویر تو پاک پوچ است /ملافه را می کشم سرم رویا می پرورانم /اشک راه می گیرد کج و معوج و شلخته در یقه ی تاپ خردلی ام/ بین ژلوفن قرمز و بروفن قهوه ای مردد بودم/ پنج شیش تا کاغذ پوستی چسبانده بودم روی دیوار.نقاشی می کشیدم.به استاد در دلم گفتم:من باتریم نیم سوزه.جلومو بگیریو بخوای دوباره راهو برم به پت پت می یفته و تموم می شه.کل راهو نرفته بر می گردم چشم بازکرده نکرده آمد بالای سرم.هنوز خودم را می کشیدم و کج و راست می شدم که غرق بوسه/ ام کرد.نه یکی نه دو تا.گریه داشتم.می خواست فردایش برود.خودم را لوس کردم و نوک زبانی گفتم:زود می ری پدر جون.دست کشید روی موهام و هیچ نگفت ویولون قرمز دیدم.افاقه نکرد.فیلم خوش ساختی بود.بازهم افاقه نکرد.شکلات تلخ بلژیکی خوردم.باز هم کارگر نیفتاد این هورمون های زهوار در رفته ی من.....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر